Posts tagged ‘مراجع’

دلیل تفاوت اعلام عید فطر از سوی رهبری و برخی مراجع چیست؟

برخی مخالفین (به ویژه در سال پیش) می گفتند که  مراجع به دلیل مخالفت با رهبری، عید فطر را روز دیگری اعلام کرده اند. جدا از اینکه توهم مخالفت مراجع با رهبری خیلی وقت است که باطل شده است؛ اما این ادعای مخالفین بزرگترین توهین به مراجع خیالی همسویشان بود، زیرا رسما حامیانش ادعاییشان را به دروغگویی به خاطر سیاست متهم می کردند!

اما  به راستی دلیل برخی اختلافات درباره اعلام عید فطر چیست؟

1) اگر برخی مرجع نماها را کنار بگذاریم عمده مراجع موثر در ایران به دو شاخه متاثر از مکتب امام (ره) و مکتب آیت الله خویی تقسیم می شوند. عمده شاگردان و یا متاثرین امام (ره) حکم حاکم شرع را در اثبات عید کافی می دانند، در حالی که متاثرین آیت الله خویی این راه را اثبات عید فطر نمی دانند. (+)

پس اینکه عده ای حکم حاکم شرع را نشانه عید فطر می دانند و عده ای نمی دانند، نه به سیاست بازی و توهمات برخی جریان ها ربط دارد و نه اتفاق عجیب غریبی است، بلکه به تفاوت فقهی و احکام مراجع برمی گردد و یک امر کاملا طبیعی است.

2) دیدگاه فقهی رهبر عزیز انقلاب با برخی از مراجع در اثبات عید فطر متفاوت است. به این معنی که شرایطی که از نظر این عزیزان برای اثبات عید فطر لازم است، متفاوت می باشد و شرایطی که ممکن است ماه شوال را برای مرجعی اثبات کند، برای مرجع دیگر اثبات کننده نیست. عجالتا همین مقدار داشته باشید که رهبری اجازه بیشتری به استفاده از چشم مسلح و تکنولوژی برای رویت ماه می دهد.

3) برای درک موضوع، این نکته مهم را هم به خاطر داشته باشید که تقریبا همه مراجع معتقدند که اگر به دلایلی برای شخص اثبات شود که عید فطر نشده است، ولو اینکه دیگران معقتد باشند که عید شده است؛ او باید به نظر خودش عمل کند.

4) این موضوع را بگذارید کنار اینکه برخی مراجع به دلایل فقهی، شرایط اثبات ماه شوال را (معمولا) سخت تر از رهبری می دانند و برخی مواقع که مسئله رویت ماه مشکل می شود، ممکن است که از نظر رهبری عید شده باشد؛ اما این آقایان شرایط را کافی نمی دانند. خوب طبیعی است که در این مواقع بنابر دلیل بالا آن مرجع باید به نظر خودش عمل کند و طبیعی است که حق ندارند اعلام عید بکنند و در نتیجه دفتر آن ها هم اعلام عید نمی کند.

بنابراین دلیل اعلام نکردن عید از سوی برخی مراجع به روشنی مشخص است.

اما مقلدان آن مراجعی که به شخصا اعلام عید نکرده اند، اما معتقد به حکم حاکم شرع در اثبات عید فطر هستند چه باید بکنند؟

به نظر می رسد که چون در این مواقع، برای شخص مقلد اثبات نشده که عید فطر نیست و از طرف دیگر از یکی از راه های اثبات عید فطر (حکم حاکم شرع) عید برایش ثابت شده است (و اثبات از یک راه نیز کفایت می کند)، شخص باید به وظیفه شرعی اش عمل کند و طبق احکام همان مرجع خودش عید فطر را جشن بگیرد، ولو اینکه خود آن مرجع اعلام عید نکرده باشد.

5) دلیل اینکه در سال های اخیر، این تفاوت مشهودتر شده چیست؟

از خبرسازی رسانه ها و بزرگنمایی آن ها در اختلافات که بگذریم؛ همان طور که اشاره شد رهبری به استفاده از چشم مسلح و تکنولوژی بیش از دیگر مراجع معتقدند و طبیعی است در سال های اخیر که استفاده از این ابزار و هیئت های رویت ماه افزایش پیدا کرده است، تفاوت نتیجه نظر رهبری با مراجعی که استفاده از آن ها را مجاز نمی دانند بیشتر شود و در مواقع حساس که در مرز رویت و عدم رویت ماه قرار دارد؛ پیش می آید که عید از نظر مرجعی اثبات شده باشد و از نظر مرجع دیگری مشخص نباشد.

+ امیدوارم که این مسئله روشن شده باشد و با آگاهی دیگران، اجازه ندهیم تا حساسیت کاذبی در این مسئله ایجاد شود و همه زیر چتر اسلام و وحدتی که مراجع در تبعیت از ولی فقیه ایجاد کرده اند؛ همبستگی خود را نشان دهیم.

مطالب مربوط :

سپتامبر 8, 2010 at 9:00 ق.ظ. بیان دیدگاه

جايگاه مشايي نزد رئيس جمهور

بايد صورت مسئله را درست ديد:

ميان اينکه احمدي نژاد مريد مشايي است با اينکه از او اثر مي پذيرد، فرق زيادي وجود دارد.

در مورد اول کار زيادي از دستمان برنمي آيد، اما دومي را مي توان اصلاح کرد و نجات داد.

پس موقعي که از دست مشايي يا دولت عصباني هستيم، به خودمان اجازه ندهيم که اين دو مفهوم را با هم اشتباه کنيم.

اينکه دکتر احمدي نژاد را تحت سلطه مشايي بدانيم، خواسته مغرضان است، همان معلوم الحال هايي که يکي از آن ها در مجلس هشتم، احمدي نژاد را تحت ولايت مشايي دانست و آن را در مقابل ولايت فقيه قرار داد!

ادعايي که با واقعيت جور در نمي آيد و سخنان رئيس جمهور تفاوت معني داري با ادعاهاي مشايي دارد و پافشاري او بر اصول و پايداري و عدالت طلبي اش هيچ شباهتي با مشايي ندارد و تنها اداره فرهنگ دولت است که چنين شبهاتي را پيش آورده است.(+) و تازه در همين اداره امور فرهنگي هم، با مشايي هم داستاني کامل ندارد.(+)

از سوي ديگر، افرادي که به رئيس جمهور نزديکند و از مشايي هم ناراضي هستند، صحبت هاي کاملا متفاوتي دارند :

آيت الله حائري با بيان اين كه اين ها همه نظرات خود آقاي احمدي نژاد است و به مشايي ارتباطي ندارد گفت: بعضي مي‌گويند و مي‌نويسند كه كشور را در حال حاضر آقاي مشايي دارد اداره مي‌كند. اين بزرگ‌نمايي است. 

يا در ديدار اخير عسگراولادي با رئيس جمهور، او از برخی مواضع مشائی نیز انتقاد کرده است که احمدی نژاد برای اولین بار نسبت به این اعتراض واکنشی نشان نداد و سکوت کرده است.

که مشخص مي کند هرگز احمدي نژاد تبعيت کاملي از مشايي ندارد و انتقادات نسبت به او را ناديده نمي گيرد.

با توجه به اين موارد، بايد صورت مسئله را به درستي ديد و به جاي نااميد شدن، اتفاقا همت مضاعف و کار مضاعف به خرج داد تا رئيس جمهور را از اين آفت دور کرد و آن هايي که با کوتاهي خود کاري کرده اند تا احمدي نژاد «غيرمتخصص در فرهنگ» دست به سوي مشايي دراز کند، کم کاري خود را جبران کنند و با ارائه برنامه و راهکار فرهنگي مناسب، کسور را نجات دهند.

وگرنه تا زماني که صرفا بنشينند و انتقاد کنند و به جاي برنامه مدون و ريز، راه حل کلي بدهند، يعني برنامه اي ندارند و اين يعني آنکه به طور طبيعي برنامه هاي مشايي است که از سوي دولت اجرا مي شود.

مطالب مرتبط :

  • وادي : اگر از همان ابتدا مشایی را به همین اندازه که هست درنظر می گرفتیم… و به عنوان یک عضو زاویه دار با احمدی نژاد تحملش می کردیم و اینقدر خودمان بزرگش نمی کردیم، ماجرا به اینجا نمی رسید… البته هنوز هم دیر نیست… باید مشایی را درکنار دولت پذیرفت… به عنوان یک عضو غیرقابل اعتماد… نباید بر کنار رفتن او بیش از این اصرار کرد… مثل خیلی ها که کنار آقا هستند و غیرقابل اعتمادند… مثل خیلی ها که کنار امام بودند و غیرقابل اعتماد بودند…این را گفتم که این مطلب را با نگاه تضعیف دولت کسی نخواند…. مسئله مشایی چیزی نیست در مقابل این دولت کارآمد، اگر ما بزرگش نکنیم…
  • دو نقشه جديد براي تخريب دولت : يکي شمردن مشايي با احمدي نژاد : اين ترفند متداول که حتي در ميان خودي ها نيز شيوع پيدا کرده است، ادعا مي کند که “اگر احمدي نژاد با مشايي فرق مي کند چر اين همه اختيار به او داده است؟ چرا دست او را باز مي گذارد و از او حمايت مي کند؟ پس شماها نمي توانيد ادعا کنيد که احمدي نژاد با مشايي تفاوت دارد.”
  • بعد از صحبت هاي خوب صفارهرندي و يکي از دانشجويان، وزير سابق ارشاد مي گويد : «استنباط ما اين است كه آقاي احمدي نژاد در اطرافش آهنگ‌هايي به صدا درمي‌آيد كه با سمفوني عمومي ايشان همخواني ندارد و ان‌شاءالله ايشان به زودي متوجه شوند و اين هر آهنگي را به هماهنگي تبديل كنند. «

مشترک خوراک هاي خوشمزه داداشي وب (اشتراک گوگل ريدر يا اشتراک ايميلي) // خبرهاي تازه خبرخوان رويداد شويد.

آگوست 8, 2010 at 8:00 ق.ظ. 2 دیدگاه

خطرناکتر از مشایی

این روزها که به دلیل نزدیکی مشایی به رئیس جمهور، خیلی ها درباره او اخطار می دهند و او را به موضوع اول کشور تبدیل کرده اند، خطرات دیگری نیز وجود دارند که از چشم ها پنهان مانده اند. یکی از این خطرات، نزدیکی برخی جریان ها به بیوت مراجع و تاثیر بر آن ها است.

خطری که می توان آن را در سکوت مراجع در توهین به امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) و در مقابل، نگرانی از نصیحت سید حسن دید! یا آن را در انتشار فیلم خصوصی دیدار با مراجع جستجو کرد!

این خطر بزرگ که برخی مراجع و علمای دین، نتوانند بین اصول دین و ژن های منتسب به یکی از بزرگان انقلاب، تفکیک قائل شوند و حتی دومی را مهمتر بشمارند! خطر بسیار بزرگی است. خطری است که امام حسین (ع) را به کربلا کشاند و امیرالمومنین را از آستانه خیمه معاویه، به حکمیت فرستاد.

اشغال بیوت برخی مراجع توسط این جریانات، می تواند زمینه فتنه بسیار بزرگی باشد، فتنه ای که در اول انقلاب و با فتوای شریعتمداری به قتل امام (ره) عمق خطر را به ما نشان داد.

ما برای رفع این خطر و نابودی بستر فتنه ای بزرگ چه فکری کرده ایم؟!

+ حجت الاسلام حاج احمدی پناهیان : متاسفانه زمزمه هایی از حوزه شنیده ایم که در برخی از اساتید حوزه عزم نامبارکی جزم شده که پایه های اصلی انقلاب را می خواهند تضعیف کنند، این نشان دهنده وجود خاکریز های نرم در حوزه است

+ علمای اسلام به داد اسلام برسید!

+ من از شرایط حوزه اطلاع دقیقی ندارم، اما می توانم از بزرگان آگاه و با بصیرت آن و دانشجویان و طلاب روشن آن، انتظار داشته باشم که برنامه منظم و مداومی برای ارتباط گیری با مراجع پیدا کنند و فکر می کنم اینکار با توجه به شناخت علمای حوزه از یکدیگر و اعتماد آنان به هم، قابل دسترسی است.

تحقق این کار، تا حد زیادی کانال های کسب اطلاع مراجع را شفاف تر می کند و از آنجایی که عمری را در خدمت اسلام گذرانده اند، ان شاالله خود خداوند، راه صلاح را در پیش روی آنان و ما قرار می دهد.

تا دیر نشده است باید اقدام کنیم.

ژوئیه 24, 2010 at 10:50 ق.ظ. 2 دیدگاه

فاطمه (س) دوباره شهید شد

اول

در این چند ساله و با حملات دامنه دار برخی مذاهب خاص، به موضوع شهادت حضرت فاطمه (س) علما و مراجع حساسیت ویژه ای در این باره پیدا کردند و از مردم خواستند که اجاره ندهند تا در حق پیامبر و دخت او ظلم شود و ارزش والای شهادت را از بین ببرند.

پیاده روی پابرهنه مراجع و تاکیدات آن ها در این زمینه، اهمیت موضوع و حفظ مقام شهادت برای دختر پیامبر اعظم را می رساند.

دوم

انتخابات ریاست جمهوری دهم برقرار است و یکی از کاندیداها، از تمام ظرفیت های دینی استفاده می کند و رنگ سبز را هم به عنوان نشانه خود انتخاب می کند و رنگ خود را به اهل بیت منتسب می کند!

«سبز رنگ نماد اهل بیت و پرچم امام علی (ع) است و در هجمه ظلم و بی عدالتی یادآور امید و انتظار ما برای ظهور حضرت مهدی (ع) است.»

سوم

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) فرا می رسد و جریانی که به تمام معنی از اهل بیت سواستفاده می کنند و خود را منتسب به آن می نمایند، اعلامیه هایی را به این مناسبت صادر می کند. اما انگار تعمدی در کار است تا به جای «شهادت» حضرت فاطمه، «رحلت» ایشان را تسلیت بگویند.

علاوه بر روزنامه خصوصی موسوی، خود او هم در بیانیه اش، رحلت ایشان را تسلیت می گوید:

«سالروز رحلت حضرت زهرا، سرور زنان جهان فرا رسیده است، نور عصمت و خلاصه خلقت، مادر آب ها و آبروها، چشمه پاکی و پاکدامنی، بانویی که نامش یادآور حجاب است، و یادآور سبزینگی و عفاف است. این روز عظیم را به تمامی پیروان اهل بیت رسالت (س) تسلیت عرض می کنم و برای خود و آنان توفیق رهروی در مسیر نورانی این خاندان آرزومندم.»

موسوی حتی به تاکیدات مراجع هم توجهی ندارد، به نظر می رسد که مرجعیت را فقط برای گرفتن عکس یادگاری با آنان می خواهد.

این ظلم در حق حضرت فاطمه زهرا (س) را تنها می توان با این موضوع توجیه کرد که همان طور که رنگ سبز برای کسب رای بخش بزرگی از جامعه واجب است، «رحلت» خواندن حضرت فاطمه (س) هم برای نرنجاندن بخش دیگری از جامعه که اعتقادات دینی متقاوتی دارند واجب است تا بتوان رای آنان را هم کسب کرد.

چهارم

احمدی نژاد در 20 دقیقه آخر برنامه های تلویزیونی حاضر می شود و به اتهاماتی که در غیابش به او زده شده است در زمان بسیار کوتاه تر از آنچه حق او است جواب می دهد. احمدی نژاد نه ادعای اتصال به اهل بیت را کرده است و نه خود را به آنان منسوب می کند. اما در دفاع از آنان اسم طللحه و زبیر را می برد که برای برخی مذاهب محترمند.

نتیجه انتخابات در مناطقی که دارای آن مذاهب هستند، نشان می دهد که این حرف ها تاثیر خود را گذاشته است. اما چه باک که احمدی نژاد، خالصانه اعتقادات خود را مطرح کرده است و مانند همیشه با مردم یک رو بوده است و بر سر اعتقادات آنان ایستاده است.

پنجم

حوادث بعد از انتخابات فرا می رسد و کلمه «شهید» حتی برای لحظه ای از نام حمله کنندگان به مردم و پاسگاه ها  کنار نمی رود. گویا تنها کسی که نباید او را «شهید» می نامیدند حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است.

اما چه بهتر، کسانی را که این ها شهید سبز می خواندند چه نسبتی با شهادت دختر پیامبر دارند؟

پ.ن : تصور نکنید که بی اعتنایی و توهین به شهادت حضرت فاطمه (س) تنها از معلوم الحالی مثل موسوی و حامیان او برمی آید. حتی گاهی در میدان های ورزشی مملکت اسلامی هم به این بانوی بزرگ عالم توهین می شود.

راستی خودمان چقدر ایشان را شناخته ایم؟!

مطالب مرتبط:

مشترک خوراک های خوشمزه داداشی شوید و اگر دوست دارید در جریان خبرهای مفید و مهم قرار بگیرید، خبرخوان رویداد، را از دست ندهید.

مشتری ایمیلی داداشی شوید!

مِی 16, 2010 at 7:32 ب.ظ. بیان دیدگاه

کشف یک قبیله آدم خوار در تهران!

ماجرای انتشار فیلم وحشی گری اوباش در روز عاشورا 88 همچنان ادامه دارد. هر چند که بار دیگر، کم کاری و بی توجهی نیروهای ارزشی جامعه در این عرصه قابل کتمان نیست و تقریبا تمامی این فیلم ها به دست خود جریان فتنه منتشر می شوند، اما باز هم می توان از میان آن ها به اوج قساوت این افراد پی برد.

ویدیوی زیر نمایش دهشتناک از خشونت مخالفین نظام است که با حمله به راننده بی سلاح نیروی انتظامی، سعی می کنند او را از پنجره ماشین بیرون بکشند!  و در همان حین با شدیدترین ضربات به جان ماشین و فرد بی گناه می افتند و البته بعد از اینکه موفق به خارج کردن او از پنجره ماشین نمی شوند، او را از در پیاده کرده و به نقطه نامعلومی انتقال می دهند.(با تشکر از وبلاگ کلیپ های موبایل مبارز)

چنین رفتار وحشیانه ای که نمونه آن تنها در میان قبایل آدم خوار دیده می شود، جای تامل جدی دارد. هر چند از سرنوشت این مامور باشرافت نیروی انتظامی، اطلاعی در دست نیست؛ اما نمی توان نسبت به سرنوشت او بی تفاوت بود. به ویژه آنکه در موردهای مشابه، گزارش های بسیار ناراحت کننده ای به گوش می رسد:

«اول صبح يه گروه تو خيابون مازندران تجمع داشتن به سمت امام حسين … يکي از بچه هاي ما رو گير ميارن … بعد از کتک کاري حسابي حدود 30 نفر روش بودن و ميزدنش … آخر يه بلوک بتوني يا همون جدول خودمون رو ميندازن رو صورتش و صورتش متلاشي ميشه .. بعد 4 نفر با چوب هاي قطور ميان بالا سرش که باز بزننش … که اون طرف که جدول انداخته بود روش …  با خونسردي گفت مرد ولش کنيد بريم … اونا هم رفتن …»

حجم خشونت های اراذل، باور نکردنی است و تاسف برانگیزتر آنکه تمام این موارد را با افتخار منتشر کرده اند و بعد هم ادعای صلح طلب بودن می کنند! نمونه زیر، ویدیویی است که با افتخار منتشر کرده اند و در آن تعدادی از ماموران انتظامی را که هیچ سلاح گرمی به همراه ندارند، کنار دیوار جمع کرده اند و احتمالا مانند عکس هایی که از آن ها منتشر شده است قصد آتش زدن آن ها را دارند.

علاوه بر آن مامور خون آلودی را مشاهده می کنید که به دست اوباش طرفدار یک گروه خاص! به شدت مجروح شده است و شورشیان با الفاظ زننده ای از او می خواهند که لباس هایش را در آورد! در این میان یکی از مردم، شجاعت به خرج می دهد و مامور مجروح را از دست قبیله آدم خوارها نجات می دهد.

نمونه های قابل تامل زیادی را می توانید در اینجا و سایت های دیگر بیابید. البته این خشونت برای اولین بار رخ نداده است، اما از آنجایی که آشوبگران مخالف نظام، این بار هیچ سعی ای در پرده پوشی این ماجرا نکردند و همان طور که بی پرده به اعتقادات مردم توهین کردند، ویدیو کارهایشان را هم با افتخار منتشر کردند، این خشونت ها بیشتر به چشم آمد؛ وگرنه این وحشی گری سازمان یافته از پیش از انتخابات و حتی همان روزهای بعد از انتخابات نیز برای مردم آگاه، ملموس بود.

به شناسایی آشوبگران کمک کنید

با خبر شدیم که سازمان های امنیتی و نظامی به دنبال شناسایی حرمت شکنان روز عاشورا هستند، اولا از آنجایی که معلوم نیست چرا این سازمان ها هرچی عکس دم دستشون بوده منتشر کردند و نگاهی نکردند که صاحبان این عکس ها، جز همان 300 نفر بازداشتی هستند یا نه! و دوما تو عکس ها دور بعضی ها خط کشیدند و دور بعضی های دیگر که دارند شعار می دهند خط نکشیدند و از آنجایی که با این همه دقت نظر ممکن است، خدای ناکرده چشمشان بزنند و یک وقتی به طور کاملا اتفاقی کسی از چشمشان پنهان مانده باشد، سعی کردیم تا کمکی به آن ها بکنیم و یکی از کسانی را که نقش بسیار بسیار کمرنگ و بسیار بسیار کوچک در اغتشاشات داشته اند و نسبت بسیار بسیار نزدیکی هم با یکی از افراد شناخته شده دارند را شناسایی کنیم.

از آنجایی که ممکن است، دستگاه های تیزهوش کشور تا حالا اسم ایشان به گوششان نخورده باشد و حتی اصلا ایشان را ندیده باشند! باید بگوییم که فائزه خانم هاشمی همه جا هستند.

فائزه اینجا، فائزه اونجا، فائزه همه جا!

و مطمئنا نقششان از بسیاری از شعار دهندگان حاضر در صحنه ها بیشتر است،  اما از آنجایی که به طور کاملا اتفاقی عکس ایشان در عکس حرمت شکنان روز عاشورا جا افتاده بود، آن را اینجا تقدیم کردیم.

اگر با همه این قضایا ماموران محترم باز هم ایشان را نشناختند یا کمبود اطلاعات داشتند، می توانند تمام اطلاعات مورد نیاز در مورد ایشان و مهدی و محسن و فاطمه و محمد و اکبر و عفت را از بقالی سرکوچه شان بپرسند تا شاید در رسیدگی به وضعیت این خانواده محبوووووووب و دوست داشتنی، تسریعی ای ایجاد شود!

پ.ن 1: امیدوارم ماموران زحمت کش، از شوخی های این نوشته، ناراحت نشوند. ما فقط قاطعیت در برخورد با عامیلن اصلی را می خواهیم  که آن را به زبان طنز بیان می کنیم، وگرنه زحمت های آنان ستودنی است.

پ.ن 2: حامیان موسوی بار دیگر به خیمه های امام حسین (ع) حمله کردند و آن ها را به آتش کشیدند.

پ.ن 3 : در جریان توهین به امام حسین (ع) و ضرب و جرح مردم توسط یک گروه خاص! سرکرده های منسوب به این جریانات حاضر به برائت از آنان نشدند یا به جای آن، به دلسوزی برای خاتمی پرداختند!! روزنامه اصلاح طلب ( + و  +نمایندگان اقلیت مجلس و مجمع روحانیون مبارز، بیشتر از امام حسین و مردم، نگران خاتمی شدند!
موسوی و مهدی کروبی و معصومه ابتکار و علی محمد دستغیب (ایشان را با عالم فرزانه، علی اصغر دستغیب اشتباه نگیرید) هم که اصلا به نفع رژیم شاهانشاهی و آشوبگران، بیانیه دادند و سخنرانی کردند! حجت السلام اکبرهاشمی هم که سعی کرد خودش را به ندیدن بزند (+ و +)!

دیگر از سایت ها و وبلاگ های آنان هم حرفی نمی زنم که به خوبی مشخص شد، امام حسین برایشان مهم تر است یا خاتمی.

اما من یک سؤال از سرکردگان اینان دارم.

شما ها که می توانستید با پیام کاملا فرمالیته، حداقل در ظاهر خود را از این جنایتکاران و توهین کنندگان به امام حسین (ع) جدا کنید، چرا چنین کاری نکردید؟! تا بدنامی به نام شما باقی نماند؟

باور کنید تنم می لرزد که می خواهم چنین حرفی بزنم و امیدوارم که اشتباه کرده باشم، اما من که هر چه قدر فکر کردم، تنها پیام و نتیجه کار شما این است که از حرمت شکنان حمایت می کنید. آیا می توان نتیجه و پیام دیگری هم از این موضوع گرفت؟!!

یعنی واقعا ارزش امام حسین (ع) و جان مردم در نظر شما، اینقدر ناچیز است؟

اگر واقعا می شود برداشت  دیگری از رفتار آنان کرد بگویید تا کمی از این قبح بزرگی که در آنان می بینم کمتر شود.

– – – – –

واکنش یکی از کارمندان باغیرت مجلس، به بی تفاوتی اصلاح طلبان به توهین به امام حسین (ع) را ببینید، امیدوارم برای این کارمند حسینی مشکلی پیش نیاید. شما هم اگر کاری از دستتان برمی آید برای این مرد غیرتمند انجام دهید.

– – – – –

وحشی گری قبیله آدم خوران را فراموش نکنید، آنان در همین شهر هستند؛ همان طور که حامیان کوچک و بزرگشان هم اینجا حضور دارند. باید نگران آنان بود؛ نگران آنان که هیچ جنایتی و هیچ حماسه ای، چشم آنان را باز نمی کند و همچنان در مسیر شیطان، گام بر می دارند.

و البته، حزب الشیطان ها با وجود تمام وحشی گری ها و فریبکاری هایشان در طول تاریخ، بازنده بوده اند.

+ جهان نیوز، نصفه اول این نوشته را کپ زده!

مشترک خوراک های خوشمزه داداشی شوید و اگر دوست دارید در جریان خبرهای مفید و مهم قرار بگیرید، خبرخوان رویداد، را از دست ندهید.

مشتری ایمیلی داداشی شوید!

ژانویه 2, 2010 at 8:10 ق.ظ. 24 دیدگاه


دیکتاتورها نابود شدنی اند

تلاش برای پایمال کردن رای 25 میلیون ایرانی، عین دیکتاتوری است.


هميشه با داداشي تان باشيد!

Powered by  MyPagerank.Net

Subscribe to me on FriendFeed

مشتری ایمیلی داداشی شوید! وبلاگ داداشی

تازه ترین رویدادها

بایگانی