Posts tagged ‘محارب’

حسینیان وجدان بیدار مومن ایرانی است

درخواست استعفای روح الله حسینیان، خبر دردناکی برای دوستداران انقلاب است. حسینیان عزیز در این درخواست، با قلبی مالامال از اندوه و زبانی گویا و آزاده، مشکل ها و مشکل داران را فریاد می زند. از کسانی که به ناحق، بر کرسی جمهوری اسلامی تکیه زده اند و بی آنکه پایبند رهبری و قانون باشند، هدایت آن را بعهده گرفته اند. از کسانی گفته که هر چه از دستشان برآمده، انجام داده اند تا نظام ضربه ببیند و هم اکنون هم مدعیانه در جای خود باقی اند. از رئیس مجلسی گفته که با قبای اصول، نان دیگران را تامین می کند و از وام های کلانی که حق نیازمندان بوده و در جیب بی نیازان رفته، شکایت می کند.

چرا حسینیان این حرف ها را زده؟ مگر او هم نمی توانست دو سال دیگر صبر کند و از مزایای نمایندگی برخوردار شود و حقوقی دریافت کند و با چانه زنی برای دیگران، امتیازی بگیرد؟!
او نمی توانست با ابهام و چندرویی، خود را حلقه اتحاد ملی جا بزند؟ با تابناک، علیه دولت حرف بزند و با اعتماد علیه نظام و با فارس هم در برابر آمریکا موضع بگیرد؟!

اینجوری، هوای همگان را هم داشت، بی شک او از کسانی که امروز با همین بازی ها خود را چهره می کنند، بسیار باهوش تر و آگاه تر است. اما حسینیانی که همه می شناسند اهل این بازی ها و «پارلمانیسمی ها» نیست.

حسینیان اگر می خواست به مصالح شخصی اش عمل کند همان 12 سال پیش باید این کار را می کرد، زمانی که در اوج دوران قدرت اصلاحاتچی ها و «فتح سنگر به سنگر نظام» علیه آن ها ایستاد. حسینیان که خود از حامیان خاتمی در سال 76 بود، وقتی انحراف آنان را دید؛ تردید نکرد و آزادگی خود را اثبات کرد. روح الله عزیز، در آن شرایطی که اصلاحات هر روز قوی تر می شد و هیچ روزنه ای به گشایش نبود، ایستاد و اثبات کرد که وجدان و شرف خود را زیرپا نمی گذارد؛ او با این حرکتش اثبات کرد که نه به دنبال مقام است و نه طمع ثروت و قدرت دارد.

او به واسطه همین آزادگی اش مورد حمله شدید اصلاح طلبان قرار گرفت و نتیجه این شد که حسینیان و اژه ای که زمانی، اطلاعات را به خاطر اعتراض به رفتاری حجاریان ترک کرده بودند(+)، مظهر خشونت شدند و بقیه مظهر صلح و گل و بلبل!
اصلاح طلبان که سابقه و قدرت زیادی در پرونده سازی دارند، کاری کردند که این وجدان با شرف و آزاده، مظهر خشونت بشود!
«پرونده سازان» و «تمامیت خواهان» در این راه کار را به جایی رساندند که او و خانواده اش، به طور کامل ترور شخصیت بشوند و کسی جرات حمایت از آنان را نداشته باشند. این روش همیشگی اصلاح طلبان بوده است که همواره منتقدین خود از آیت الله مشکینی و مصباح و جوادی آملی تا روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس را «ترور شخصیت» بکنند تا هیچ کس حرف آنان را باور نکند و افراط آنان در این پروژه که با دروغگو نامیدن رئیس جمور و نظام همراه شد، در جریانات اخیر، حوادث هولناکی را رقم زد.

اما حسینیان با آگاهی کامل در برابر آنان ایستاد و تهمت ها و دروغ ها را به جان خرید و در زمانی که گفته می شد، فیلم ناراحت کننده همسر سعید امامی، به عنوان اخطاری علیه بچه حزب اللهی منتشر شده، باز هم مقاومت کرد و آبرو و تمام اعتبارش را وقف انقلاب کرد، شاید بتوان گفت، حسینیان مسیر تاریخ را عوض کرد و در دوران اوج قدرت اصلاحاتچی ها و زمانی که هیچ روزنه ای به گشایش نبود، با واگویی حقیقت و بیدار کردن مردم، ضربات سختی را به آنان وارد کرد و آنان را در سرازیری ای انداخت که امروز، آخرین نفس های سیاسی خود را می کشند و از این جهت به او مدیونیم.

به دلیل همین وجدان ببدار حسینیان است که هنوز دست از تخریب او برنداشتند و از کسی که به خاطر نابسامانی ها، وزارت اطلاعات را ترک کرد و از جان و آبرویش در مسیر انقلاب مایه گذاشت و حتی حاضر نشد از رانت رایش به خاتمی استفاده کند، چهره ای خشن ساخته اند که باور آن، جز برای ناآگاهان و مغرضان، مقدور نیست.

حالا این وجدان بیدار مومن ایرانی، که سال ها مقاومت کرده است از ناملایمات می نالد و عده ای که از سابقه طولانی مقاومت او در برابر شنیع ترین تهمت ها اطلاعی ندارند، از بی صبری او گله می کنند. اما باید دید که چه شده است که کار به اینجا رسیده و «پارلمانیست ها» با ابهام و نفاق، هدایت کار را برعهده گرفته اند و محتشمی پوری که از یاران سران فتنه است را در جای خود ابقا می کنند و امیدوار رضایی که با دروغ های عجیب و مضحک خود (نظیر شباهت دست خط 70 درصد آرا !!) به نظام ضربه زد با فیگور حمایت از نظام به  مسند هیات رئیسه مجلس می نشانند.

باید در این شرایط، یار روح الله عزیزی بود که همانند روح الله بزرگ این کشور، سال ها ایستادگی کرد و با روشنگری هایش خار چشم دشمنان خارجی و منافقین داخلی بوده است.(+ و +)

متاسفانه معدود بی اطلاعان که از سابقه حریت حسینیان و پشت پازدن او به همه مطاع دنیوی در زمان اصلاحات خبر ندارند و حتی بر انتقادات او در همین استعفا از مشایی، چشم فرو بسته اند؛ در نظرات اینجا، او را به مظلوم نمایی و تلاش برای رسیدن به مقام های دولتی متهم کرده اند و چه کسی است که نداند، حسینیان را چه به این کارها و اگر او ذره ای اهل این بازارگرمی ها بود، هرگز در این مسیر قدم نمی گذاشت و بانگ بیدار و آزادیخواه خود را بر سر دولت اصلاحات یا دولت فعلی سر نمی داد و به علاوه کسی که همه آبرو و اعتبارش را صرف مبارزه با منافقین داخلی کرده است؛ واهمه ای از این اتهامات عده ای ناآگاه یا کژاندیش ندارد.

من از روح الله عزیز می خواهم که پیام مردم را بشنود و همچنان مظهر صبر و آزادگی باشد و خیل کسانی را مانند بنده که این سال ها با یادآوری فداکاری بی نظیر حسینیان در مسیر حق و حقیقت، صبر کرده اند امیدوارتر از گذشته بکند. حسینیان بداند که علی مطهری و امثال او که با بازی های سیاسی، سعی می کنند خود را از یک عامی بالاتر نشان بدهند، جایی در ماندگاری تاریخ نخواهند داشت و با صبر تو و امثال تو، از حرکات ایذایی خود بازخواهند ایستاد.
(چند روز پیش، علی مطهری در مقابله با درخواست حسینیان و جمعی دیگر از نمایندگان برای اجرای قاطع حکم اعدام محاربان، آن را به روحیه حسینیان نسبت داده بود! گویا مطهری فراموش کرده که حکم محارب در اسلام و قانون، اعدام است و درخواست حسینیان، اجرای قانونی است که امثال مطهری و موسوی، سعی در پایمال کردن آن دارند. شاید هم علی مطهری مرتد اعلام کردن جبهه ملی از سوی امام (ره)، برای مقاومت در برابر حکم قصاص را فراموش کرده است)

آقای حسینیان بدانید که خداوند کسانی را که در راه او تلاش کردند، یاری می کند و خیل مردم مومنی که شما را حمایت می کنند، ریشه این ضعف ها و ناراستی ها را خشک خواهد کرد و «وجدان بیدار مومن ایرانی» را که حریت و آزادگی خود را اثبات کرده است؛ سرافراز نگه خواهد داشت.

+ از آنجایی که اطلاعات خود را ناچیز می دانم، صحبتی در مورد ماجراهایی که حسینیان درباره آنان، صحبت کرده، ابراز نکرده ام و بدیهی است که نمی توانم پاسخگوی نظرات شما باشم.

مطالب مرتبط:

موارد مطروحه در استعفانامه حسينيان حرف دل اصولگرايان واقعي است

عضو هیات رئیسه مجلس : استعفای حسینیان رای نخواهد آورد (امیدوارم اگر کار به رای گیری مجلس کشید، همین اتفاق بیفتد)

تقديم به روح ا…

سخنرانی مشهور روح الله حسینیان درباره قتل های زنجیره های

ناگفته های حسنیان درباره خاطرات آ.منتظری

ویدیو خلاصه ای از تحلیل مسایل سیاسی روز توسط آقای نبویان – 1388/9/22

مشترک خوراک های خوشمزه داداشی شوید و اگر دوست دارید در جریان خبرهای مفید و مهم قرار بگیرید، خبرخوان رویداد، را از دست ندهید.

مشتری ایمیلی داداشی شوید!

ژانویه 9, 2010 at 11:46 ق.ظ. 4 دیدگاه

پروژه جام زهر 2

چند ماه پیش از انتخابات بود که عطریانفر از سران شناخته شده اصلاح طلبان اعلام کرد که هاشمی رفسجانی هدایت جریان اصلاحات در کشور را برعهده گرفته است. هر چند ماجرای هاشمی را می توان از پیش از آن شروع کرد، اما بگذارید این داستان طولانی را از نامه توهین آمیز او به رهبر معظم انقلاب پیگیری کنیم.

نامه ای بی عرض سلام و ادب، که از آتش هایی در خیابان خبر می داد! و رهبر عزیز را با گستاخی به امر مطلوب خود می خواند.
همسر او عفت مرعشی هم در روز رای گیری در مقابل دوربین های خبرنگاران اعلام کرد که اگر موسوی انتخاب نشد، تقلب شده است و مردم به خیابان ها بریزند!

کارشکنی های هاشمی در روند پیگیری شکایات و رفع مشکلات، واضح تر از آن بود که مردم از آن بی خبر بمانند، حضور مداوم فرزندان او در مرکز اغتشاشات نیز با سکوت رضایت آمیز هاشمی همراه شد و کار را به جایی رساند که خوشبین ترین افراد هم نتوانند نقش جدی هاشمی را در این میانه نادیده بگیرند.

بعد از مراحل مختلفی که هر روز یک توطئه و آشوب علیه نظام، به اجرا در آمد و سخنرانی های گاه و بیگاه هاشمی بر آتش ها افزود، سرانجام در عاشورای 88، کار به خطرناکترین جا رسید و آشوب طلبان بر علیه مقدس ترین اعتقادات مردم حمله بردند، واکنش سریع و خودجوش مردم در این روز به قدری سنگین بود که نشان می داد ماجراجویان بعد از انتخابات به انتهای خط رسیده اند.

بلافاصله بعد از این ماجرا بود که علی مطهری با آن مشخصاتی که همه سیاسیون از آن آگاه هستند، طرحی را با عنوان آشتی 7 ماده ای ارائه کرد که غیر از اینکه در حد و اندازه های علی مطهری نبود، مشخصا احمدی نژاد را هدف گرفته بود و با تکرار خواسته های هاشمی، بیش از آنکه موسوی و خاتمی و کروبی و سرکردگان آشوب ها را محاکمه بکشد، به احمدی نژاد حمله کرده بود!!

این طرح که به سرعت در سایت های حامی هاشمی رفسنجانی منتشر شد، مشخصا سعی می کرد تا اذهان عمومی را از فجایع خشونت طلبان در روز عاشورا منحرف کند و تنها چند روز بعد از آن، موسوی در بیانیه 17 خود، مشابه همان راه حل ها را ارائه کرده بود تا سران پنهان و آشکار فتنه را از دنیای اموات بازگرداند.

در پی این اتفاق بود که محسن رضایی که از نزدیکان خاص هاشمی محسوب می شود، در اتفاقی نادر و تنها در عرض چند ساعت نامه ای درباره  بیانیه موسوی به «محضر مبارك رهبر عظيم الشان انقلاب اسلامي» نوشت و ادعا کرد از آنجایی که «آقاي ميرحسين موسوي از انكار دولت آقاي احمدي‌نژاد عقب نشینی کرده است» شما با آن همراهی کنید!

در مورد این نامه نکاتی چند به ذهن می رسد:

1) انتشار سریع نامه محسن رضایی در حالی صورت می گیرد که اگر رضایی، از محتویات دقیق نامه، پیشاپیش اطلاع نداشت، برای تحلیل چنین شرایطی و مشورت با مشاوران، زمان زیادی صرف می شد و واکنش به چنین نامه ای که با حرکت غیر منتظره موسوی، همراه بوده، طبعا زمان بیشتری را هم می برد!
حال چگونه ممکن است کسی که از نوشتن یک پیام تسلیت ساده عاجز است، به چنین سرعتی موضوع بدین مهمی را تحلیل کند و با مشاوران مشورت کند و درباره آن، نامه ای به این مهمی هم بنویسد؟!

2) محسن رضایی در جایگاهی نیست که بتواند برای رهبر عزیز انقلاب، تعیین تکلیف کند، پس چگونه حاضر می شود که چنین نامه عجیبی را به رهبر انقلاب بنویسد؟
حتی اگر محسن رضایی قصد کمک به کشور را هم داشت، می توانست این موضوع را به صورت خصوصی و محرمانه با امام خامنه ای در میان بگذارد؛ این در حالی است که انتشار عمومی این نامه، انتظارات متفاوتی در جامعه ایجاد می کند و عده ای را منتظر جواب مستقیم رهبری به آن می کند و خود این در مضیقه قرار دادن رهبری، نکته مهمی است.

3) نامه محسن رضایی این نتیجه را به همراه دارد که موسوی و بقیه سران فتنه را که بعد از راهپیمایی میلیونی مردم، در آستانه حذف سیاسی و حقوقی بودند، هم طراز رهبری قرار می دهد و این انتظار را به وجود می آورد که رهبری به آن ها پاسخگو باشد و عملا این اقدام، نه تنها موسوی را از مرگ سیاسی نجات می دهد، بلکه جایگاهی بالا به او می بخشد و مشخص است که رضایی از این نتیجه آگاه است و عامدانه دست به چنین کاری زده است.

4) اشاره رضایی به «نگراني‌ها و ابهامات ماه‌هاي اخير در سرمايه گذاريهاي اقتصادي و ساير فعاليتهاي كشور» که تکرار همان حرف های بیانیه موسوی است، این موقعیت را فراهم می کند تا موسوی از یک «محارب» دین و نظام به یک «منتقد» دولت تبدیل شود و چه کسی است که نداند این کار، خنثی کردن انتظارات شدید مردم برای محاکمه سران فتنه است؟!

5) بر خلاف آنکه رضایی ادعا کرده است که موسوی از انکار دولت احمدی نژاد دست برداشته است و به واسطه آن از رهبری خواسته شده است تا موسوی را مورد گذشت قرار دهد، دقت در بیانیه موسوی، خلاف این موضوع را نشان می دهد و چناچه یکی از حامیان موسوی در مطلبی با عنوان «نرمش بدون سازش میرحسین: پایان جنبش سبز در برابر کنار رفتن دولت احمدی نژاد!» اشاره کرده است:

میرحسین موسوی تلویحا ایده «عدم کفایت سیاسی دولت احمدی نژاد» را به عنوان اولین و مهمترین گزینه پیشنهادی خود برای حل بحران فعلی پیشنهاد می کند.

آن جایی که می نویسد : «اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت‌های غیرمعمول در مقابل کاستی‌ها و ضعف‌هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است،به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد.» معنی این «مسئولیت پذیری و پاسخگویی در برابر مشکلات ایجاد شده» در مقابل مجلس و قوه قضاییه،بعید است مصداقی جز «تصویب عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی» باشد.

با توجه به این موارد به نظر می رسد که محسن رضایی هدفی بالاتر در ذهن دارد و همان طور که از لابه لای نامه او به خوبی مشخص شد، قصد اتمام کاری را دارند که هاشمی با نامه خشمگینانه خود در پیش از انتخابات آغاز کرد و در تمام 7 ماه اخیر به نتیجه نرسید.

مثلث هاشمی و موسوی و رضایی که در زمان جنگ، در اقدامی پرابهام، امام راحل را به «نوشیدن جام زهر» وادار کردند، این بار و در پروژه ای پیچیده تر قصد دارند تا رهبری را به نوشیدن این جام و تمکین به خواسته های غیرقانونی خود وادار کنند و موسوی را که حتی حاضر به پذیرش مسئولیت بیانیه های خود و عواقب قانون شکنی هایش نشده است به قدرت بازگردانند و رئیس جمهور منتخب مردم که اتفاقا «نظرش به نظر رهبری نزدیک تر است» را کنار بزنند.

البته این بار، این مثلث که نقش فرماندهی هاشمی در آن، روشن است، برگ های برنده کمتری در اختیار دارد و حمایت های آشکار و پنهان آن ها از خشونت گرایان و آشوب طلبان، نفرت خاصی را در مردم از آن ها ایجاد کرده است و این خشم مقدس را نمی توانند در کوتاه مدت و حتی میان مدت از بین ببرند، از این رو به نظر می رسد که تنها راهکار آن ها برای پیشبرد جریانشان، حملات شدید به رهبری است که در ماه های اخیر و تجمعات اخیرشان هم به طور مکرر تمرین کرده اند.

در این میان، برای از بین بردن آخرین برگ برنده آنان،  باید حمایت خود از رهبری را محکم تر و قوی تر از همیشه کنیم و برای ناکامی پروژه جام زهردهندگان به امام، از یاد نبریم که آنچه امام (ره) را وادار به این کار کرد، تضعیف جبهه های مردمی بود که امکان مقاومت را از ایشان گرفت.

حالا که مالک اشتر، به چشم فتنه رسیده است؛ نگذاریم که او را برگردانند.

پس چون یاران حسین (ع)، همراه رهبری می ایستیم و آگاهی و روشنگری را فراموش نمی کنیم.

مشترک خوراک های خوشمزه داداشی شوید و اگر دوست دارید در جریان خبرهای مفید و مهم قرار بگیرید، خبرخوان رویداد، را از دست ندهید.

مشتری ایمیلی داداشی شوید!

ژانویه 2, 2010 at 11:10 ق.ظ. 38 دیدگاه


دیکتاتورها نابود شدنی اند

تلاش برای پایمال کردن رای 25 میلیون ایرانی، عین دیکتاتوری است.


هميشه با داداشي تان باشيد!

Powered by  MyPagerank.Net

Subscribe to me on FriendFeed

مشتری ایمیلی داداشی شوید! وبلاگ داداشی

تازه ترین رویدادها

بایگانی